بر اساس قانون جدید مجازات اسلامی در صورتی قتل عمدی محسوب میشود که علاوه بر کشنده بودن عمل مرتکب وی به کشنده بودن عمل نیز آگاهی داشته باشد.
تاریخ رای نهایی: 1393/11/04 شماره رای نهایی: 9309970908800347
خلاصه جریان پرونده
حسب محتویات پرونده و کیفرخواست های صادره از دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان کرمان افراد ذیلالذکر به شرح آتی تحت تعقیب کیفری قرار گرفتهاند: 1- م.، 20 ساله 2- ک.، 19 ساله، هر دو دایر بر مشارکت در قتل عمدی مرحوم پ. و ارتکاب لواط با وی و شرب خمر 3- ع.، 17 ساله 4- ح.، 19 ساله 5- س.، 18 ساله 6- ر.، 17 ساله، همگی دایر بر شرب خمر و ارتکاب لواط با پ. (ص 233 و 234 و 317). اجمال قضیه از این قرار است: آقایان م. و ک. که با خودرو از شهرستان جیرفت به کرمان میآیند پس از برخورد با چند تن از دوستان تصمیم به پریایی بزم دوستانه عیش و نوش میگیرند. در این راستا الکل تهیه نموده و م. با هماهنگی ک. در دلستر قرص خوابآور میریزند و همگی اقدام به مشروبخواری مینمایند. مرحوم پ. بر اثر مصرف زیاد مشروب و دلستر به حالت گیجی و خوابآلودگی افتاده که متهمین با وی مرتکب عمل لواط میشوند و فیلمبرداری مینمایند پس از چند ساعت متوجه میشوند که پ. از حال رفته و بدن وی سرد شده او را به بیمارستان میرسانند که مرگ وی اعلام میشود. م. اظهار نموده: قبول دارم من دو عدد قرص کلونازپام به دستور ک. در داخل دلستر ریختم و بعد از مشروب خوردن بهوسیله ک. بیدار شدم و بعد از ک. من با پ. و س. عمل لواط انجام دادم و ک. فیلم میگرفت ... سؤال: به چه علت قرصها را داخل دلستر ریختی؟ جواب: به خواسته ک. نمیدانم از قبل با او خصومتی یا مشکلی داشت، به من گفت بیا از اینها سوتی یا یک چیزی داشته باشیم به فرمان ک. دو عدد قرص را ریختم (ص 188 و 189). ب. در مرجع انتظامی اظهار داشته: قبول دارم مشروب خوردهام. من و س. و پ. و ر. در ماشین بودیم داشتیم با ماشین میچرخیدیم که پ. و م. را دیدیم که ح. و ع. آمدند، م. به پ. گفت شبنشینی و مشروب بخوریم و پ. قبول کرد بعد که مشروب گرفتند نشستند به خوردن مدت ده دقیقه یا کمتر آنجا بودم بعد رفتم خانه. فردا م. زنگ زد گفت که پ. این جوری شده، مشروب را ر. فکر میکنم گرفت .... سؤال: به همراه الکل چه نوشیدنی مصرف کردید؟ جواب: دلستر و دوغ. سؤال: شما زمانی که دلستر مصرف کردید متوجه مزه خاصی شدید؟ جواب: نه متوجه نشدم ولی بعدش حالت گیجی به من دست داد ... هر چه بچهها گفتند بیا بخور نخوردم فقط یک استکان که با دلستر قاطی بود م. به من داد (ص211 و 212). ب. در بازپرسی اظهار داشته: به من گفتند بیا مشروب بخور و من مشروب نخوردم که م. یک استکان دلستر به من داد و من خوردم (ص 214). نامبرده در جلسه دادرسی اظهار نموده: هیچکدام از اتهامات لواط و شرب خمر را قبول ندارم (ص 592). م. اظهار نموده: آقای ک. مرا وادار به این عمل کرد، به من گفت دو عدد قرص داخل دلستر بریز و من نیز دو عدد قرص که از جیرفت آورده بودم به نام قرص کلونازیام 3 داخل دلستر ریختم و دلستر را داخل یخچال گذاشتم. ر. رفته بود مشروب بگیرد... من فقط میدانستم که قرصها آرامبخش هستند و قرص خواب هستند ... بعد از آن شروع کردیم به خوردن و همه ما از آن مشروبها خوردیم در بین شرب خمر ع. بلند شد که ب. آمد و جای او نشست و شرب خمر کرد ... بعد رفتیم پایین و درب ماشین را پ. باز کرد و از داخل داشبورد یک شیشه آبجو دستساز آورد بیرون و با ب. خوردند و ته آن مقداری ماند که من آن را خوردم .... و من نیز در خانه خوابیدم بعد از مدتی دیدم کسی مرا تکان میدهد بیدار شدم دیدم ک. است گوشی تلفن دستش بود و چند نفری را لخت کرده بود به من گفت بیا از من فیلم بگیر و من نیز یک تکه فیلم از ایشان گرفتم که ع. نیز بیدار بود وقتی که ک. داشت با پ. عمل لواط انجام میداد و ع. نیز کنار س. خوابیده بود و ع. و س. لخت بود و س. خواب بود و ع. داشت با س. عمل لواط انجام میداد. ک. نیز با پ. عمل لواط انجام میداد .... من با س. عمل لواط انجام ندادم ولی روی او خوابیدم ... و با پ. نیز عمل لواط انجام ندادم ...(ص 197-201). بازپرس محترم شعبه 3 دادسرای عمومی و انقلاب کرمان طی تصمیم مورخه 18/10/89 در خصوص اتهام آقای ب. دایر بر شرب خمر و مشارکت در قتل عمدی قرار منع تعقیب صادر نموده است (ص 221). پزشکی قانونی علت فوت متوفی را مسمومیت حاد با آتانول و داروی آمیتریپتیلین اعلام نموده است .... در مورد آزمایشات انجام شده تست اسید فسفاتاز (تجسس مایع منی) مثبت است (ص 180). همچنین پزشکی قانونی در پاسخ استعلام دادگاه اعلام نموده از آن جایی که در فوت ناشی از مسمومیت با آمی تریپتیلن فاکتورهای متعددی از جمله مقدار مصرف، مصرف همزمان با داروها و الکل دخالت دارد در این مورد خاص مصرف نیز وجود همزمان الکل (اتانول) و آمیتریپتیلن باعث فوت نامبرده گردیده و اتانول به تنهایی عامل مرگ نبوده است (ص 209). پزشکی قانونی اعلام نموده مخلوط کردن آمی ترپتیلن با اتانول نوعاً کشنده نبوده و در هر فردی منتهی به مرگ نمیشود ولی بر اساس میزان مصرف، توانایی بدن در دفع ماده مصرف شده و ساختار فیزیکی و کبدی ممکن است در مصرف کننده باعث مرگ شود (ص 229).
کمیسیون پزشکی طی نظریه مورخه 23/05/91 اعلام نموده مصرف توأمان آمی تریپتیلن و اتانول نوعاً کشنده محسوب میگردد (ص 453).
شعبه یک دادگاه کیفری استان کرمان پس از رسیدگی طی دادنامه شماره 00193-27/06/92 با اکثریت چهار رأی پس از تشریح ماوقع مراحل طی شده به این شرح انشاء حکم نموده است:
رأی دادگاه - شکایت اولیایدم و گزارشهای مأمورین انتظامی و از عنایت به محتویات البته نه آن چنان واضح و گویای فیلمهای پیوست پرونده که از کارت حافظه تلفن همراه ک. ضبط شده است (واقعاً اگر متهم م. نیز در همان روز اول دستگیر میشد و گوشیاش مورد بازبینی قرار میگرفت، همین تصاویر در گوشی وی ملاحظه میگردید و احتمال ضعیفی هم وجود دارد که با گوشی ک. فقط فیلمبرداری کرده و قصد داشتهاند که در فرصت مناسب بلوتوث نمایند ...) و نظر به نظریههای پزشک قانونی، نتایج آزمایشهای به عمل آمده از برخی متهمین و نظریه نهایی کمیسیون پزشکی و توجهاً به دفاعیات و اظهارات متهمین و خصوصاً اقاریر و اعترفاتی که در مرحله تحقیقات ابتدایی و مقدماتی داشتهاند و التفات به ارزیابی و بررسی دفاعیات وکلای محترم طرفین و نظر به ماحصل جلسات دادرسی این دادگاه و توجهاً به جمیع قرائن و امارات موجود در پرونده، مجرمیت متهم م. در حد شرب مسکر و ارتکاب بزه شنیع تفخیذ و تسبیب در قتل خطای شبیه به عمد مرحوم پ. با آلوده کردن دلستر مصرفی مرحوم به قرص آمی تریبتیلین که به تنهایی نوعاً کشنده نبوده و عملاً موجب جنایت گردیده است و مجرمیت متهمان ک. و ع. در حد خوردن مسکر و ارتکاب فعل شنیع تفخیذ و مجرمیت متهمین ح.، ر.، س. و ب. در حد خوردن مسکر از طریق حصول علم نوعی و وجدانی و اقاریر ایشان به شرب خمر (اگر چه متهم ب. در محضر دادگاه، شرب خمر را انکار نمود و لیکن بنا به علم متعارف، مجرمیت وی محرز گردید) در نزد این دادگاه محرز و ثابت میباشد؛ فلذا مستنداً به ماده 616 ناظر به بند ب ماده 295 و مواد 108 و 121 و مواد 165 و 174 از قانون مجازات اسلامی 1370 و 1375 که قانون حاکم در زمان وقوع جرائم انتسابی است و توجه به مواد 120 در خصوص اعمال قاعده درأ درباره عدم اثبات لواط ایقابی و مواد 160، 211 و 27 از قانون مجازات اسلامی 1392 متهم م. از جهت ارتکاب قتل شبیه به عمد و همراه با بیمبالاتی و تقصیر به تحمل سه سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و کلیه متهمین مذکور هر یک از جهت ارتکاب شرب خمر به تحمل هشتاد تازیانه که حد شرعی خوردن مسکر میباشد و متهمین م. و ک. و ع. از جهت ارتکاب بزه تفخیذ هر یک به تحمل یکصد تازیانه حدی محکوم میشوند. ایام بازداشت قبلی از محکومیت حبس متهم ردیف اول کسر خواهد شد. نحوه اجرای تازیانه و حسب مورد به نحوی خواهد بود که قانون معین نموده است و در خصوص ضمان و دیه قتل انتسابی که قطعاً بر اساس میزان تأثیر رفتار مجرمانه متهم م. در حصول مرگ خواهد بود به لحاظ عدم مطالبه اولیایدم و اینکه صدور حکم به پرداخت دیه منوط به درخواست صاحب حق میباشد که به علت اصرار اولیایدم بر عمدی بودن قتل مورد درخواست قرار نگرفت، محکمه مواجه با تکلیف نمیباشد، هر چند که حق ایشان در مطالبه، محفوظ خواهد بود. و اما در خصوص اتهام آقای م. مبنی بر ارتکاب قتل عمدی و اتهام آقای ک. دایر به مشارکت در قتل عمد و اتهام آقایان ح. و ر. و س. و ب. مبنی بر ارتکاب لواط (اعم از ایقاب و یا تفخیذ) که به لحاظ عدم کفایت ادله و مستنداً به اصل سی و هفتم از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و با رد ادعای جناب دادستان محترم صادرکننده کیفرخواستهای موصوف، حکم به برائت مشارالیهم صادر میگردد. تمامی گوشیهای تلفن که در توقیف هستند به مالکانشان مسترد خواهند شد. این رأی حضوری محسوب و ظرف بیست روز پس از تاریخ ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور میباشد. مفاد رأی ابلاغ گردد.
نظریه اقلیت: با توجه به نظریه صریح کمیسیون پزشکی قانونی در صفحه 453 پرونده قتل را عمد تشخیص و بر قصاص متهم ردیف اول (م.) و مجازات حبس متهم ردیف دوم (ک.) به جهت معاونت در ارتکاب قتل عمدی اعتقاد دارم و با محکومیت متهمین راجع به شرب خمر و تفخیذ موافقم (ص 712).
دادنامه صادره در مورخه 12/11/92 به آقای م. به عنوان وکیل اولیایدم و در مورخه 05/11/92 به آقای ن. به عنوان وکیل ب. ابلاغ که نامبردگان به شرح لوایح تقدیمی به ترتیب به تاریخهای 29/11/92 و 26/11/92 درخواست تجدیدنظر نمودهاند .
وکیل اولیایدم در لایحه تقدیمی اجمالاً عنوان نموده: آنچه در پرونده مسلم و قطعی است اینکه هدف و قصد متهمین التذاذ جنسی از همجنسان خود از جمله پ. بوده که برای نیل به هدف شوم خود دلستر خریداری شده به عنوان مزه را آلوده به قرص آمی تریپتیلن مینمایند تا ضمن بیهوش نمودن مجنیعلیه به اهداف نامشروع خود برسند و جهت حداکثر التذاذ جنسی مرتکبین از ماده مخدری به نام فن مترازپن نیز استفاده نمودهاند که به زعم اهل فن ماده مذکور خاصیت نشاطآوری جهت ارتکاب بزههای جنسی را دارد (این امر در نظریه پزشکی قانونی برگه 135 پرونده در آزمایش صورت گرفته ازک. تأیید و اعلام شده و متأسفانه از متهم اصلی به جهت فرار پس از ارتکاب قتل، اخذ آزمایش میسر نشده است)، با عنایت به نظریه کمیسیون پزشکی قانونی بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی 1370 در زمان ارتکاب بزه حاکمیت داشته است و عمل مرتکب به جهت اینکه نوعاً کشنده محسوب میشود عمدی است ... وکیل ب. در لایحه تقدیمی اجمالاً عنوان نموده: حکم صادره علیه موکل برخلاف اصل برائت و تفسیر مضیق به نفع متهم و قاعده معروف درء میباشد. اظهارات موکل در مرحله تحقیقات مقدماتی در نزد ضابطین در اثر تلقین متهم اصلی و ترساندن موکل از اینکه ممکن است در قتل مرحوم پ. شریک گردد بیان شده است در حالی که هیچ دلیل و بینه شرعی بر اینکه مرحوم پ. داخل اتومبیل خود آبجو دستساز داشته و یا موکل نوشیده است وجود ندارد و موکل در تمامی بازجوییها خصوصاً در محضر دادگاه جز در تحقیقات مقدماتی شرب خمر را تکذیب و انکار نموده است ... پس از ارسال پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه (6) ارجاع شده است.
رای دیوان
با توجه به محتویات پرونده به ویژه اظهارات م. در مراحل مختلف رسیدگی شعبه محترم اول دادگاه کیفری استان کرمان و عدم احراز قتل عمدی بودن حادثه منجر به فوت پ. و شبیه عمد بودن آن و صدور حکم مستدل و مستند بر تبرئه متهم از بزه انتسابی (قتل عمدی) و محکومیت او به تحمل سه سال حبس تعزیری به ارتکاب قتل شبیه عمدء اشکال اساسی از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی ندارد و اعتراض آقای م.ش. وکیل اولیایدم هم عمدتاً با استناد به نظریه کمیسیون پزشکی قانونی در مورد نوعاً کشنده بودن مصرف توأم آمی تریپتیلن با اتانول به استناد قانون حاکم در زمان وقوع جرم مؤثر در نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته نیست چون معترض خود اذعان دارد که هدف متهمین التذاذ جنسی حداکثری از پ. بر اثر خوراندن دلستر آمیخته به قرص آمی تریپتیلن بوده نه قصد قتل او و اگر عملکرد م. هم نوعاً کشنده بوده با لحاظ لزوم رعایت قانون جدید که آگاهی متهم به نوعاً کشنده بودن عمل خود را در محکومیت او به قصاص نفس بیان کرده (بند ب ماده 298 قانون مجازات اسلامی 1392 ناظر به ماده 10 همان قانون) اعتراض موجه نبوده. مضافاً بر آنکه محکمه به استحقاق اولیایدم به درخواست دیه از متهم هم تصریح کرده، لکن بدون درخواست مکلف به صدور حکم به پرداخت دیه نبوده است، لذا با استناد به بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی معترضعلیه ابرام میگردد. در مورد محکومیت ب. به جرم شرب خمر با توجه به عدم ذکر نام او در دو کیفرخواست دادسرا و قرار منع تعقیب بازپرسی در مورد او به استناد بند یک قسمت ب ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی دادگاه در مورد او نقض بلاارجاع میشود.
رئیس شعبه ششم دیوان عالی کشور ـ مستشار
عروجی ـ الف.ی
http://keyfari.blogfa.com
برچسبها: شرط تحقق قتل عمد , لزوم آگاهی از کشنده بودن عمل , وکالت در قتل عمد , وکیل شکایت قتل عمد وکالت در امور و دعاوی کیفری (جزایی)...
ما را در سایت وکالت در امور و دعاوی کیفری (جزایی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ekeyfari7 بازدید : 160 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 18:00